رهایی

رهایی آسان نبود 

بسیار دشوار بود

رهایی همیشه آسان نیست ..........

فقط یک بازی بود 

یک بازی کودکانه 

و دستهایی که لجبازی میکردند 

وقتی دست کودکی بادباکی را نخواهد 

بادبادک باید رها شود 

باید برود ......

در یک خیابان موازی  

خیابانهای موازی چقدر نامهربانند .......

تمام خیابانها موازی بودند ! 

بی هیچ تقاطعی ....

چقدر خیابانهای موازی نامهربانند !

و خط های موازی ......

نگاه کن 

آدمهای زیادی می بینی که روی خطوط موازی راه میروند 

رها شده اند 

رهایی همیشه آسان نیست  .........


Heart Balloon Girl Art Print

آلزایمر ......

گاهی یادم میرود که گلهای سرخ معلقی در دل آدمها سرگردان است 

گاهی آدمها را نیز فراموش میکنم 

دیروز نمی توانستم سوزنی را نخ کنم !!!! 

سوی چشهمایم شبیه مادربزرگم شده است ! 

شاید کمی خوشحالم 

زمان سیر صعودی دار د یا نزولی ؟؟؟؟ نمیدانم   فراموش کرده ام 

من آلزایمر را تجربه میکنم !!!!!!  .......


lugRose Meditative, c.1958 Poster

رنگ برگ .................

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی  ایران ویج ‌

پاییز  در راه است میدانی ؟؟؟؟

کسی میگفت در پاییز برگها به خانه باز خواهند گشت 

کاش تو برگ بودی ..........................

و من صدای خش خشی بودم که در سلولهایت می پیچیدم ...................


می آید ........................



می آید 

احساس آمدنش را در ذهن میخوانم

روزهایی که خاطره شد

روزهایی که کم رنگ شد در روزگار

و پر رنگ شد در دل من

شوق دیدار

هنوز بوی کاغذ تازه

جلد کتابهای نو

عشق آلبالو ی خشک !!

نگاه های دزدکی

نانما م گذاشتن زنگ فیزیک

عشق کودکی

پاییز

بوی ماه مهر

می آید

پاییز عزیز می آید